»» تقدیم به مولا امیرالمومنین (ع)
امشب دلم
جز ساز گلایه
به هیچ نتی
تن نمی دهد.
گلایه از
طفل بی کسی
که تمام خوب پدر را
پاسخ به ضربتی بهانه کرد.
و آن محراب
که سجاد ترین پیشانی را
به جرم خضوعش
خضاب خون پوشید
و آن کوله بار فراق
که تهی تر از تهی دستی است.
دیگر
نه شاهی
هم بازی کودکی یتیم می گردد
نه خرمایی
گرسنه کامی
عسل می بخشد.
در گوشه ی خرابه ای
نابینایی
بی قرار
یک قرار
می گرید
بر قدم هایی که
همدم
کوچه ها بود و گم شدند.
لا به لای این اندوه
نخل ها هم
در استقامت کم می آورند.
و بی نهایت
تاٌسف دنیا
که المثنایی برایش نزایید و رفت
بالا
صدا از خدا می آید
که این مدال ولایت
سهم من است.
و پایین
من خاکی
در فراق عدل
مویه سر می دهم.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » خدیجه حاجیانی فرد ( جمعه 86/7/20 :: ساعت 10:48 عصر )
>> بازدید امروز:
3
>> بازدید دیروز:
7
>> مجموع بازدیدها:
53896